معلم ، باران ، کلمه ....

 

خداوند از مردم نادان عهد نگرفت که بیاموزند ، تا آنکه از دانایان عهد گرفت که آموزش دهند  (نهج البلاغه / ترجمه: محمد دشتی )

 
عارفان با عشق عارف مي شوند
بهترين مردم معلم مي شوند
عشق با عارف مکمل مي شود
هر که عاشق شد معلم مي شود
 ------------------------------------------------------------------------------


الفبا به دستم دادي تا ديو ناداني را در جمرات سياهي و تباهي سنگ زنم وبراي عبور از گذر گاه پيچ در پيچ ترديد، تا رسيدن به سعادتگاه يقين، ريسماني از جنس كلام آويختي تا به اعتمادِ تمام، آن را چنگ زنم. احرام انديشه بر تنم پوشاندي تا در تكرار صفا و مروه ي زندگي به روزمرگي نرسم و در حريم فكر و معنا، تاريكْ راه هاي مقصد ابديت را به پاكي هر چه تمام تر، در نوردم و از چشمه سار كلام و كلمه سيرابم كردي تا از مسيرآسمانيِ نور و روشني برنگردم.
 


چه آرام بر منبر سخن تكيه مي زني تا شهابِ ثاقبِ قلم را به سمت اهريمن سكون وپستي و رخوت نشانه كني. و جواهر كلامت را بر سطحي از تاريكي پاشاندي تا معرفت بگستراني رنگ، رنگ. و بهار هديه كني، بي درنگ.

بنگر به ستاره كه بتازد سپس ديو چون زرّ گدازنده كه بر قير چكانيْش ماهتابي از جنس كلمه در سياهْ موسمِ جهل و خامي بر كتانِ تنيده بر ذهن ها تاباندي تا طفل پاك آدميت را از اين قنداقه عَفَن رهايي بخشي و ما را كه در امتداد شب ناداني در حركت بوديم، تا رسيدن به صيح اميد و روشني هدايت كني.

صبح عافيت را به چشم نمي ديديم اگر دست گيري تو در شام سياه بي دانشي همراهي مان نمي كرد. تو بهار مكرري كه با حضور حيات بخش خويش زمستان ناداني را پايان مي دهي. به سخن كه مي ايستي پنجره اي از اميد به رويم مي گشايي و آن دم كه در ميهماني آيينه ها شركتم دادي، مكارم اخلاق را تعارفم كردي. تو در تكرار الفباي زندگي آنقدر اصرار ورزيدي كه قامت شب فرو شكست و آبِ حيات در كوير انديشه هاي مخاطبان به فوران ايستاد.

 

 

سبك‌ها يا شيوه‌هاي معماري ايران

 

     با عنايت به توضيحات در قسمتهای اول و دوم تاریخ معماری ایران و توجه به مباني نظري معماري كه وجوه مشترك و قواعد قابل استدلال را مبناي تئوري و تعريف معماري قرار داده است، معماري چغازنبيل داراي وجوه مشترك هنري و فرهنگي با معماري اقوام ساكن بين‌النهرين است كه جايگاه بررسي، مطالعه و نهايتاً دسته‌بندي آن موضوع معماري و فرهنگ اقوام بين‌النهرين است[1].

     همزمان با استقرار تمدن مقتدر ايلامي در خوزستان و بخشي از فارس اقوام بومي ديگري چون گوتي‌ها، لولوبي‌ها، هوري‌ها، كاسي‌ها و ..... در نقاط مختلف ايران در مرحله‌ي تمدن كشاورزي و در دهكده زندگي مي‌كردند و گاه به ايجاد حكومت‌هاي محلي نيز پرداخته بودند.

 

                                             

     بدليل اطلاعات كم از اين اقوام و فرهنگ رايج آنها معماري پايداري از آن‌ها برجاي نمانده است. در نظام كشاورزي و استقرار در دهكده، خانه صرفاً به عنوان يك ابزار حفاظت و سرپناه تلقي مي‌شود و معمار و استادكار متبحر كه واجد آگاهي‌هاي حرفه‌اي باشد در ساخت معماري روستايي معمولاً دخالت ندارد. بنابراين مطالعه در احوال اين مرحله زندگي انسان همراه با دست ساخت‌هاي آن موضوع مطالعات باستان شناسي قرار مي‌گيرد.

 

           

     اگرچه مراكزي از زندگي اقوام مادي در مناطق خوروين، زيويه، حسنلو، مارليك، هگمتانه و... شناسايي و مورد بررسي نسبي قرار گرفته است لكن بدليل قلت معماري ماندگار و عدم تحقيق و بررسي كافي در آنها وجوه ثابت اين معماري در حال حاضر مشكوف نگرديده و نهايتاً در رده‌بندي شيوه‌هاي معماري ايران قرار نگرفته است.

 

     

      معماري ايران تا قبل از غربزدگي شش شيوه مشخص دارد كه دو شيوه از آنها مربوط به پيش از اسلام وچهار شيوه از آنها مربوط به بعد از اسلام است.

     با اين كه در طول سه هزار سال تاريخ معماري ايران، كشور ما دستخوش تغييرات بسياري شده و با فرهنگ‌هاي گوناگون برخورد داشته است مي‌توان گفت در اصول معماري ايراني تغيير چنداني داده نشده كه آن را دگرگون كند و روش‌هاي گوناگون معماري مانند رشته‌اي به هم پيوسته مي‌باشد. چنان كه پوشش يك درگاه را در تپه نوشيجان (از روزگار مادها) با اسپرهاي مدرسه‌اي در يزد (از روزگار شاهرخ) به خوبي مي‌توان مقايسه كرد و ادامه‌ي آن را دريافت و همچنين آرايش معماري تالارهاي تخت جمشيد را با يكي از شبستان‌هاي روزگار بوئيان يا زنديان. طبيعي است كه در طول تاريخ، هر چند كه پيوستگي ادامه داشته، هنرمندي معماران و تجربه و مهارت آنان پديده‌هاي معماري را پخته‌تر و پرداخته‌تر كرده است.

            



1- در مطالب قبلی به اختصار شرح داده شده است.

 

 

سال 1390

 

رابطه ها زمانی زیبا می شوند

که برای یاد کردن هیچ دلیلی

جزئ "دلتنگی" نباشد.

 

http://dl.takmobile.org/writer/Picture/1_2066.jpg

 

                                                دوستان عزیز من:

                                                   سال نو مبارک

تاريخ معماري ايران - قسمت دوم

    

      گذشته از بارو و دژ، پرستشگاه (شايد آتشكده) و تالاري چهل ستون در آنجا يافت شده كه نه تنها اجزاي  آن مانند آتشكده‌ها و تالارهاي ديگر ايران است بلكه بيشتر اجزاي معماري ايران چون پوشش درگاه و طاق بيز يا ضربي و ساختمان بنا بر روي پاي بست يا كرسي بلند كه از ويژگي‌هاي معماري ماست همه در آن گنجانده شده و به خوبي نشان مي‌دهد كه خاستگاه همه اينها ايران است.

 

                 

               

     نماي بيروني بارو با پشت‌بندها و كنگره‌هايش به نقشي مي‌ماند كه آشوريان از يك شهر ايراني نگاشته‌اند (نقشي كه گشودن يك شهر ايراني را نشان مي‌دهد) ساختمان و پشت‌بند در پشت باروي اين روستا كه براي نگهداري ديوار بلند و پايداري آن در برابر تندباد و لرزش زمين است، يكي از شگفتي‌ها است و نشان مي‌دهد كه ايرانيان آن روزگار تا چه پايه در معماري پيشرفته بوده‌اند و معماران هنرمند مادي تا چه اندازه كارآمد و كاردان بوده‌اند. در اين آثار طاقچه‌ها و درگاههايي با پوشش سه پري به چشم مي‌خورد كه تا سده دوازدهم هجري به صورت مقرنس و پوشش محرابي در معماري ايران رواج داشته است.

 

                 

             

     گذشته‌اي از اين‌ها در زير معبد چغازنبيل ويرانه‌اي از يك معبد كهن‌تر نهفته است كه با استفاده از مصالح آن بعضي از ديوارهاي چغارنبيل را ساخته‌اند.

 

                         

     در اين معبد كه اكنون به صورت زيرزمين چغازنبيل درآمده انواع و اقسام قوس‌ها و پوشش‌ها كه تا امروز در معماري ايران بكار رفته، ديده مي‌شود و بي‌گمان مي‌توان آنها را پايه و آغازي بر معماري ايران بويژه فن پوشش و اصول رياضي آن در ايران دانست.

                  

                          

 

     همچنين در كنار شهر (دورانتاش) سردابه‌هايي است كه به آرامگاه بزرگان شهر اختصاص يافته است. در اين سردابه‌ها نيز پوشش طاق (به صورتي كه امروز رومي گفته مي‌شود) به طرز بسيار پرداخته و استوار به چشم مي‌خورد و كاربرد قير در بند آجرها آغاز عايق كاري را در ساختمان نشان مي‌دهد. به جز اين‌ها آثار پراكنده‌اي در سراسر ايران (در كميش دامغان، در سيستان، در كرانه‌هاي درياي پارس و در كوهساران آذربايجان) اصالت ايراني انواع پوشش‌ها را بر مبناي فن و فلسفه خاص اين قسمت از جهان به خوبي نشان مي‌دهد و همين طرز منطقي پوشش است كه تاكنون در معماري ما پاينده مانده است.

 

          

 

پذیرش 2 مقاله در دومین همایش توسعه ارسباران

 

   ۲ مقاله با عناوین

               ضرورت ايجاد مجتمع هاي تفريحي ـ  ورزشي در جنگلهاي ارسباران

               نقش مناطق گردشگري و صنايع دستي در توسعه منطقه ارسباران

در دومین همایش توسعه ارسباران پذیرفته شدند که چکیده آن ۲ مقاله به قرار زیر است:

 

مقاله ۱

      هدف ازارائه اين مقاله نشان دادن اهميت و ضرورت توريسم و گردشگري در اشتغال زايي و توسعه منطقه ارسباران مي باشد. يكي از مشكلات و مسائل عمده ، عدم توسعه پيشرفت شهري در كشور ما بالاخص منطقه ارسباران -كه مورد بحث ماست-؛ عدم نگاه همه جانبه به امور متفاوت است غالباً نگاه يك سويه و تنها به يك بعد از مسئله اشاره دارد، در حالي كه تحقق پيشرفت مستلزم نگاه همه جانبه مي باشد، توسعه به همين معنا ست يعني رشد همه جانبه و نگاهي به تمامي ابعاد مسئله.

     اين مورد در مقوله توسعه مراكز تفريحي - ورزشي منطقه جنگلي ارسباران هم صدق مي كند، نگاهي كه عمدتاً پيش از اين بنيادهاي تفريحي ـ ورزشي وجود داشته، با توجه كمتري نسبت به اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و شهر بوده است، از اين روست كه در اين مقاله سعي بر آن شده است تا برخي از تئوري ها و ابعاد گوناگون توسعه پايدار مراكز تفريحي ـ ورزشي با تأكيد بر مباحث شهر و معماري در پرو‍ژه پژوهشي مجتمع تفريحي ورزشي كوهشتاني غرب كشور در منطقه  ارسباران به  منصه بروز  برسد و   بتواند  هر چند قدم كوچك، نمونه ايي باشد از توسعه  پايدار چنين مجتمع هايي در شهرستان اهر و نگاه چند جانبه به ايجاد يك مجتمع در مقياس منطقه ايي، از سطح كلان موضوع، كه تناسبات اقتصادي ، اجتماعي ، اشتغال زايي و در كل شهري آن تا سطح خرد و جزئيات معمارانه. بدين سبب منطقه پهناور ارسباران با توجه به موقعيت آن در كشور ايران كه داراي ويژگيهاي متنوع طبيعي و جغرافيايي است و ايجاد بنيادهاي براي تفريح و ورزش در طبيعت و استفاده از مواهب آن كه بتوان از جذابيت ها و مناظر طبيعي در فصول مختلف سال بهره مند شد بيش از پيش لازم و ضروري مي نمايد.

کلید واژه ها: مجتمع ورزشهاي كوهستاني، جنگل هاي ارسباران، توسعه پايدار، نگاه چند جانبه

--------------------------------------------------------------------------------------------

مقاله ۲

     ارسباران يك ناحيه كوهستاني در شمال استان آذربايجان شرقي و جنوب رودخانه ارس واقع شده و شامل مناطق اهر، كليبر، ورزقان و قسمتي از جلفا مي باشد. منطقه ارسباران حدود 130هزار هكتار جنگل دارد كه از اين مقدار 12 هزار هكتار آن در منطقه اهر واقع شده است. شهرستان اهر از قديمي ترين شهرستان هاي استان آذربايجان شرقي است كه در شمال شرقي اين استان واقع شده است. اين شهرستان به عنوان مركز سرزمين وسيع ارسباران و يكي از زيباترين و تاريخي ترين شهرستان هاي منطقه ارسباران به حساب   مي آيد.

     سرزمين وسيع ارسباران به استناد آثاري كه از ميدان هوشنگ شاه( واقع در روستاي چناب) به دست آمده شهري است به قدمت كشف آتش هوشنگ شاه پيشدادي، كه براساس سنگ نبشته اوراتوين واقع در روستاي سقندل 800 سال پيش از ميلاد شهري پادشاه نشين بوده و با تشكيل دولت ماد، به عنوان دژ ماد در تاريخ عنوان شد كه منطقه مرزي كنوني ديزمار گوياي همان روزهاست.

     نام ارسباران عنوان جديد قره داغ مي باشد كه بعد از انقلاب مشروطه در اغلب متون رسمي و مكاتب اداري رايج شد. منطقه ارسباران از حيث وجود مناطق غني معدني، وجود صنايع مختلف و چشم اندازهاي زيباي طبيعي و مصنوعي يكي از مناطق مهم گردشگري در ايران بيان مي شود. در اين مقاله سعي شده به نقاط گردشگري و همچنين راهكارهاي مناسب كه مي تواند جهت بهبود وضع صنعت گردشگري و صنايع دستي در منطقه ارسباران صورت گيرد بحث مي شود.

     وجود جنگل هاي قديمي در نقاط غربي و شمالي از جمله وينق، آينه لو، حسن آباد، ديزمار، جنگل طبيعي انداب  پارك جنگلي فندقلو، دره علي آباد و مناطقي چون: سد ستارخان -در 15كيلومتري جاده اهر،ورزقان- منطقه شكارخيز آنزا كه از سوي سازمان بين المللي يونسكو از مناطق ارزشمند و نادر جهان شناخته شد و از معادن معروف اين منطقه: مس، سرب، نمك، آلومينيم، گوگرد، اورانيوم، روي، خاك چيني و ... و  باغات منطقه شامل باغاتي هستند كه هرساله حدوداً 140 هزار تن انواع ميوه هاي سردرختي از جمله سيب قرمز،  هلو شبرنگ،  زغال اخته، سماق و .... را مي توان نام برد.

كليد واژه ها : ارسباران، گردشگري، جاذبه هاي طبيعي، صنايع.

 

اگسپت 3 مقاله در اولین همایش منطقه ائی مهندسی عمران

 

     در اولین همایش منطقه ای مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر

در بخش ارائه مقالات ۳ مقاله اینجانب با عناوین :

  ۱ -  تاثیر اقلیم سرد معماری بر شرایط بافت های قدیم و جدید شهر خوی

  ۲ - مدیریت در دفن و امحائ مواد زائد شهری

 ۳ - دفن و کنترل اصولي پسماندهاي محيط شهري

پذیرفته شده است. جهت استفاده از کلیه مقالات میتوانید به سایت اولین همایش

منطقه ائی مهندسی عمران دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر  مراجعه نمائید.

 

 

انتشار مقاله تحت عنوان "تاثیراقلیم سرد بر نوع معماری همساز در شهر تبریز"

 

چكيده :

    اجراي روش هاي مناسب در طراحي ساختمان كه با اقليم محل هماهنگي داشته باشد همواره مورد نظر معماران ساختمان بوده است. طراحان ساختماني با كمك اقليم شناسان، از حداكثر امكانات بالقوه ي آب و هوايي هر منطقه استفاده كرده و با ارائه فرمول ها و روش هاي مختلف به طراحي مساكني مي پردازند كه بر اساس شرايط آب و هوايي منطقه مناسب باشد.

    در اين مقاله سعي شده است نوع معماري همساز براي آسايش، يا عدم آسايش انسان بر اساس مدلها و شاخص هاي زيست محيطي مانند: ميسنارد، بيكر، گيوني ، ماهاني و دماي مؤثر و با استفاده از آمار ايستگاه هواشناسي سينوپتيك تبريز طي سالهاي (1384-1364) مورد ارزيابي قرار گرفت.

    نتايج بدست آمده از اين مقاله نشان مي دهد كه بر اساس روش بيكر در فصل زمستان شرايط محيطي سرد و در بهار و پاييز شرايط محيطي ملايم و مطلوب مي باشد. بر اساس روش ميسنارد در ماه هاي ارديبهشت، خرداد، مرداد، شهريور و مهر حالت آسايش برقرار است و در بقيه ماه هاي سال شرايط آسايش چنداني وجود ندارد. براساس روش گيوني 8 ماه از سال در محدوده آسايش و 4ماه از سال بدون محدوده آسايش قرار مي گيرند. بر اساس روش ماهاني بهترين جهت استقرار ساختمان ها در جهت شمالي – جنوبي با محور شرق – غرب مشخص مي گردد كه بهترين جهت براي بهره مندي از انرژي خورشيد براي گرمايش در مواقع سرد سال مي باشد. براساس روش دماي مؤثر در ماههاي سرد سال نياز بيشتري به گرماي خورشيد وجود دارد و مي بايست در فصول سرد سال از اتلاف انرژي گرمايي داخل ساختمان به نوعي جلوگيري كرد.

 ..........................................................................................................................................

     نویسندگان:

     مهندس محمد جديري عباسي[1]

     مصطفي قربان موحد[2]

:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

     شماره ۵۱    مجله علمی - پژوهشی پیام مهندس



1-  عضو هيأت علمي گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامي

2- كارشناس ارشد جغرافياي طبيعي، گرايش اقليم شناسي در برنامه ريزي محيطي