فرهنگ لغات معماري سنتي ايراني - قسمت 2
اين واژگان را ميتوان كليديترين واژگان واژهنامه معماري ايراني و معماري سنتي ايراني دانست: (قسمت 2)
حوضخانه
: فضاي سرپوشيده مرتفعي كه حوضي در ميانه دارد و معمولا با فضاهاي ديگر مرتبط است.
حياط خلوت: فضاي باز كوچك و فرعي كه معمولا در پشت فضاهاي اصلي خانه قرار ميگيرد و گاهي مربوط به قسمتهاي خدماتي خانه است.

حياط بالاخانه: حياط كوچكي در طبقه دوم خانه كه به همراه فضاهاي پيرامون خود بخش نسبتا مستقلي را در خانه پديد ميآورد.
خورشيدي: بخش نيمدايرهاي بالاي درها با تقسيمات داخلي
درشكه خانه: فضاي نگهداري درشكهها
دودري: اتاقي كه دو پنجره بزرگ در كنار يكديگر به سمت حياط دارد.
رواق: فضاي نيمباز ستونداري است كه از تكرار چهار طاقيهاي مشابه در يك راستا پديد ميآيد و در طول ضلع يك يا چند جبهه حياط قرار ميگيرد.
سرداب: زيرزمين
سفرهخانه: اتاق وسيع يا تالاري كه محل صرف غذاست، اتاق غذاخوري و پذيرايي از ميهمانان

سه دري: اتاقي كه سه پنجره بزرگ در كنار يكديگر و به سمت حياط دارد.
سيم گل: گلي است مركب كه نماي ساختمان را با آن ميپوشانند.
شاهنشين: فضايي در صدر تالار و رو به سوي پنجره كه مخصوص نشستن بزرگان است.
شربت خانه: فضاي انبار و مخزن نوشيدنيها
صفه: سكوي بدون سقفي كه سطح آن بالاتر از سطح حياط است و معمولا در جلوي فضاهاي بسته قرار ميگيرد.
طاق و تويزه: نوعي روش سقفسازي
محمد جديري عباسي