فرهنگ لغات معماري سنتي ايراني - قسمت 1
اين واژگان را ميتوان كليديترين واژگان واژهنامه معماري ايراني و معماري سنتي ايراني دانست
.
آبدارخانه: فضاي مخصوص تهيه چاي و شربت و قليان
اتاق گوشوار: اتاقي كه در طبقه بالا، كنار تالار قرار ميگيرد و به آن ارتباط دارد.
ارسي: پنجره بزرگ چوبي كه يك جبهه اتاق را بهطوركامل ميپوشاند و داراي بازشوهاي كشويي بالارونده و شيشههاي رنگين است.
اندروني: بخشي از خانه كه مخصوص زن، فرزندان، خدمتگزاران و ساير اهل خانه بوده است.
ايوان: فضاي نيمباز مسقفي كه از سه طرف محدود و از يك طرف باز است.
ايوانچه: ايوان كوچك و كم عمق
ايوان ستوندار: فضاي نيمباز ستونداري كه معمولا مقابل فضاهاي بسته قرار ميگيرد.
بادگير: عنصر مرتفعي كه روي بام قرار ميگيرد و جريان هوا را به درون ساختمان هدايت ميكند.
بيروني: بخشي از خانه كه مخصوص ميهمانان است.
پنجدري: اتاق بزرگي كه پنج پنجره بزرگ در كنار يكديگر و به سمت حياط دارد.
تالار: اتاق بزرگ و تشريفاتي خانه كه معمولا محل پذيرايي از ميهمانان است.
تالار سرداب: فضاي تالارمانندي كه در زيرزمين خانه قرار ميگيرد.
جلوخان: فضاي باز پيش از سردر ورودي
چهارصفه: فضاي صليبيشكلي كه از يك فضاي گنبددار در مركز و چهاربخش با پوشش طاق و تويزه در چهارطرف آن تشكيل شده است.
محمد جديري عباسي